British Museum یکی از غنی ترین و بزرگترین موزه های دنیاست که اشیاء مختلفی را در خود جای داده است: از دیوارهای آکروپولیس گرفته تا مومیایی های مصری و مجسمه های مقدس اینکاها.
برای رفتن به این موزه با استفاده از خط مترو به میدان راسل رفتم و با عبور از یک خیابان، به خیابان تاتنهام رسیدم. پس از عبور از محوطه ای بسیار وسیع و عبور از دروازه اصلی وارد ساختمان موزه شدم. این موزه هم مانند اغلب موزه های دیگر انگلستان ورودی ندارد و بازدید از آن رایگان است.
پس از عبور از دروازه در جایم میخکوب شدم! با دهان باز به اطراف نگاه می کردم: فضایی بسیار بسیار وسیع با سقف بسیار بلند و مشبک. توریست های زیادی در حال عکس گرفتن از همین سقف بودند که مطمئناً یکی از شاهکارهای معماری دنیاست. وسط این محوطه، سالن بزرگ کتابخانه قرار دارد که کتابهای مختلف تاریخی را در آن چیده اند.
پس از عبور از این محوطه مسقف، به سالن های اصلی می رسیم. سالن آسیای دور، ایران، مصر، بین النهرین، ایتالیا، یونان، آفریقا، آمریکای جنوبی و ... .
هر سالن آنقدر بزرگ است که دیدن تمام اشیاء موجود در آن چندین ساعت وقت می خواهد. قبل از همه وارد سالن مصر شدم. سالن پر بود از مومیایی های واقعی. اجساد مومیایی شده با تمامی اشیاء همراهشان (کوزه ها و حیوانات و ...) در ویترین های بزرگی قرار داشتند و توضیحاتی کامل درباره محل کشف هر یک، علت مرگ و ... روی برگه هایی در کنارشان نصب شده بود. اشیائی که از مقبره های فراعنه به دست آمده بود، تاج ها، عصاها، لباس هایی از جنس طلا، پایه های کاخ رامسس دوم، مجسمه های سنگی بزرگ آنوبیس (انسان با سر شغال) و آمون را (خدای آفتاب) در گوشه های مختلف سالن چیده شده بودند. شاید بیشتر از دو ساعت در این سالن بودم. از مهمترین اشیاء این سالن سنگ رزتا است (Rossetta)، سنگی که کشف آن در اواخر قرن هجدهم به باز کردن رمز خط هیروگلیف انجامید.
پس از آن به سالن ایران رفتم. ستون های تخت جمشید (به ارتفاع 20 متر!)، مجسمه های بزرگ شاهان هخامنشی و ساسانی، کوزه های سفالی گوناگون، لوح حمورابی، سکه های مختلف، سر مجسمه داریوش، بخش هایی از نقش های تخت جمشید و... از اشیاء موجود در این سالن بودند. در گوشه ای از سالن ایران، یک آتشکدۀ سنگی بزرگ قرار داشت... نمی دانم ستون های بیست متری تخت جمشید و این آتشکدۀ بزرگ را چطور تا انگلستان برده اند...
سالن یونان پر بود از اشیاء بدست آمده از آکروپولیس. در اینجا هم ستون ها، نقش های سر در و دیواره های آکروپولیس وجود داشت و در قسمتی دیگر فیلمی پخش می شد درباره این نقش ها و توضیح هر یک.
سالن های دیگر هم به همین ترتیب، اشیاء مختلف از عهد باستان به دقت و ظرافت خاصی کنار یکدیگر چیده شده بودند. هر سالن انقدر بزرگ بود که شاید تنها یکی از این سالن ها به اندازه فضای کل موزه های باستان شناسی ایران در تمام کشور باشد.
سالن آمریکای جنوبی هم بسیار دیدنی بود. مجسمه های مقدس اینکاها، لوازم شکار، ظروف و جواهرات بدست آمده از آنها را چنان خوب چیده بودند که گویی چندین کارشناس زمان فراوانی را برای نحوۀ چینش آنها صرف کرده اند.
از حدود 9 صبح تا 3 بعد از ظهر در این موزه بودم. ناهار را در محوطه ورودی همین موزه خوردم و یکبار دیگر وارد سالن های آن شدم. برنامه های مختلف نمایش فیلم های مستند، کارگاه های آموزشی، کلاس های مختلف و یک آزمایشگاه مجهز از دیگر بخش های این موزه هستند.
خارج از موزه و روبروی آن تعداد زیادی فروشگاه هست که اجناس ارزانی را بعنوان سوغاتی می فروشند. یکی از سوغاتی های انگلستان تی شرت هایی است با پرچم این کشور که روی آن عباراتی نوشته با این مضمون: My brother went to London and all I got is this ridiculous T-Shirt!. روی تی شرت های مختلف، به جای My brother انواع نسبت ها را می شد پیدا کرد: My sister، My mother، My father، My wife، My Husband، My friend... و حتی Someone! بنابراین هر کس می توانست برای هر کسی یکی از این ها را انتخاب کند و بخرد. قیمت هم حدود دو پوند بود که به نسبت قیمت های انگلستان خیلی خیلی ارزان است.
غروب با مترو به هتل برگشتم، خریدهایم را داخل اتاق گذاشتم، دوش گرفتم و دوباره بیرون رفتم تا گشتی در خیابان های اطراف بزنم. |